اقیانوس مشرق

 خانه موضوعات آرشیوها آخرین نظرات
#محرم_نزدیک_است
ارسال شده در 31 مرداد 1398 توسط نسیم در بدون موضوع


#محرم_نزدیک_است
#پاسخ_به_شبهات_محرم
آیاتی در قرآن هست که در باره امام حسین (علیه السلام ) تفسیر شده باشد ؟

برخی از آیاتی که براساس روایات اسلامی یکی از مصادیق آن امام حسین ( علیه السلام ) است و به گونه ای به امام حسین ( علیه السلام ) تفسیر شده اند، عبارتند از:
1.سوره فجر، به خصوص آیات: یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(الفجر/27)تو ای روح آرام یافته!
ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیةً مَرْضِیةً(الفجر/28)به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است.
حضرت امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید: «سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانید که سوره «حسین بن علی» است ».(1)
2. سوره اسرأ، آیه 33، که می فرماید «مَن قُتِل َ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّه ِی سُلْطَـَنًا …; کسی که مظلوم کشته شده برای ولی او سلطه (حق قصاص ) قرار دادیم «
حضرت امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید: «این قسمت از آیه دربار? امام حسین( علیه السلام ) نازل گردیده است «.(2)
3. بخشی از آیات سوره “دهر” (انسان ) به اهل بیت : از جمله امام حسین ( علیه السلام ) مربوط است و بر این حقیقت نیز روایات فراوانی وجود دارد.(3)
4. آیة مباهله ; که در جریان مباهله پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله و سلم)حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین ( علیهم السلام ): را با خود برد و به همین مناسبت ، آیه 61، آل عمران نازل شد و مصداق ، “ابنائنا” امام حسن و امام حسین ( علیهما السلام ) هستند. (4)
همچنین آیه تطهیر (احزاب ، 33) ; آیه مودت (شوری ، 23) ; آیه 19 تا 22 سوره “الرحمن ” ; آیه اولی الامر(نسأ،59);
5.در اوّل 29 سوره از قرآن حروفی آمده که به حروف مقطعه مشهورند. این حروف رمزهایی بین خداوند متعال و پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) بوده ، تنها خداوند متعال ، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار( علیهم السلام ): از حقیقت آن اطلاع دارند و دربارة آیه یک سوره مریم (کهیعص ) روایتی از امام صادق( علیه السلام ) آمده است که می گوید: “کاف ” اشاره به کربلا، “هأ” به هلاکت ، “یأ” به یزید، “عین ” به عطش و “صاد” به صبر اشاره دارد.( 5 )
6. در روایتی دیگر از امام صادق( علیه السلام )، سال خروج امام حسین( علیه السلام ) با استفاده از حروف مقطعه “الم ” استخراج شده است .(6 )
7. همچنین آیاتی مانند:« بِأَی ذَنْبٍ قُتِلَتْ(التکویر/9)به کدامین گناه کشته شدند»؟!
«وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ(الصافات/107)ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم»،و… به شهادت امام حسین( علیه السلام ) تأویل شده است «.(7)
و…
خلاصه این که تمام آیاتی که درباره اهل بیت ( علیهم السلام ) نازل شده ، شامل امام حسین( علیه السلام ) نیز می شود.(8)

پی نوشتها:
(1). ثواب الاعمال ، شیخ صدوق ، ص 123، مطبعة الامیر.
(2). الکافی ، محمدبن یعقوب کلینی ، ج 8، ص 255، حدیث 364، دارالکتب الاسلامیة ، تهران .
(3). ر.ک : تفسیر مجمع البیان ، طبرسی ، ج 5، ص 404، داراحیأ التراث العربی ، بیروت .
(4). ر.ک : پیام قرآن ، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران ، ج 9، ص 225 ـ 258، دارالکتب الاسلامیة ، تهران .
(5). بحارالانوار، علاّمه مجلسی ، ج 14، ص 664، داراحیأالتراث العربی ؛تفسیر نور الثقلین ، شیخ عبد علی حویزی ، ج 3، ص 320، انتشارات اسماعیلیان.
(6). تفسیر صافی ، فیض کاشانی ، ج 1، ص 134، ذیل آیه 1 سوره بقره ، دار الکتب الاسلامیه.
(7). ر.ک : الحسین فی القرآن ، سیدمحمد الواحدی ، ص 208، 164 و…، نشر لاهیجی .
(8). ر.ک : خصایص الحسینیه ، شیخ جعفر شوشتری ، ص 76 ـ 81، دارالکتاب / همگامی امام حسین با قرآن ، حسن دهشیری و…، ص 11 ـ 148، ناشر مؤلفان .

3 نظر »
#پاسخ_به_شبهات_محرم
ارسال شده در 25 مرداد 1398 توسط نسیم در بدون موضوع


#پاسخ_به_شبهات_محرم

چرا امام حسین با حرکت به سوی کوفه، خود را به کشتن داد، در حالی که قرآن می فرماید: با دستان خود خویش را به هلاکت نیفکنید؟

جواب در دو محور قابل بررسی است.
1 – علم عادی:
براساس آیات قرآن، علم غیب مخصوص خدا است.(1) و از جمله امور غیب و پنهان، اخبار و حوادث آینده است. در عین حال در برخی آیات، خداوند بعضی از حوادث غیب را به پیامبرش خبر می دهد.(2) نیز از آیات برداشت می شود که بندگان خاص و برگزیده خود را از برخی امور غیبی آگاه سازد؛ بنابراین اگر پیامبران و معصومان(ع) از آینده آگاهی دارند و از آن خبر می دهند، از ناحیه خدا و به اذن و ارادة اوست.
از آیات و روایات نیز به دست می آید که اراده و مشیت الهی بر آن است که پیامبر و امام همانند مردم عادی باشند. مانند آنان زندگی کنند و مورد آزمون الهی قرار گیرند و در رفتار خویش با مردم براساس علم غیب عمل نکنند.
پیامبر و امام براساس اراده و مشیت الهی عمل می کردند. رفتارشان مانند افرادی بود که هیچ اطلاعی از آینده ندارند. این گونه عمل کردن بسیار دشوار است و توان، تحمّل و ظرفیت فوق العاده می طلبد، و خود از کرامات است.
پیامبران در معامله و داد و ستد با مردم و عزل و نصب کارگزاران و قضاوت و برخوردها به علم عادی رفتار می کردند. پیامبر و امام، منافقان را می شناختند؛ با این وجود پنهان کاری آنان را – جز در موارد ویژه – افشا نمی کردند و ظاهر اسلامی آنان را می پذیرفتند و در معاشرت و داد و ستد و ازدواج و… با آنان مانند دیگران عمل می کردند. پیشوایان معصوم(ع) الگوی دیگران بودند؛ بنابراین باید براساس علم عادی رفتار می کردند.
در کتاب شریف کافی، بابی با عنوان «الائمة اذا شاؤوا أن یعلموا علموا» وجود دارد. در این باب روایاتی جمع آوری شده که بیانگر آن است که امامان هر گاه اراده علم و دانش کنند، آگاه می شوند. اما چون اراده الهی در امور مربوط به آنها براساس عمل به علم عادی بود، آنان نیز همان را اراده می کردند.
مردم کوفه به حضرت نامه نوشتند و اعلام آمادگی کردند. هنگامی که حضرت از مکّه حرکت کردند، وجود نشانه قطعی بر شهادت حضرت نبود، بلکه با حضور او در مکه، بیشتر احتمال خطر و کشته شدن وجود داشت؛ بنابراین بهترین راه به طور طبیعی و عادی حرکت به سمت کوفه بود. امام بر اساس علم عادی، حرکت به سوی کوفه را انتخاب کرد تا این که در کربلا در محاصره دشمنان واقع شد؛ بنابراین براساس علم عادی و طبیعی به نظر نمی رسد که حرکتش به سمت کوفه، کشته شدن یا به هلاکت انداختن خود باشد.
2 – علم الهی:
امام حسین(ع) براساس علم الهی، از شهادت خود با خبر شده و حتی از آن خبر می دهد، اما همچنان به مسیر ادامه می دهند. آیا امام با این حرکت، خود را هلاکت انداخت؟
«خود را به هلاکت انداختن» کاری غیر شرعی، غیر عقلانی و حرام است و آیا امام (بنابر فرض آگاهی از شهادت) خود را هلاکت انداخت؟
امام حسین به اذن خدا از آینده خبر دارد، می داند که در مسیر عدالت خواهی و ظلم ستیزی، کشته خواهد شد. امام وقتی از مکه حرکت می کند، می داند که در نهایت به کربلا می رسد و در روز عاشورا می جنگد و شهید می شود؛ با این حال حرکت او خویش را به هلاکت انداختن و آماده ساختن عوامل مرگ خویش است؟ آیا با حرکت خود به سمت کوفه و کربلا، چون می داند به مرگ منجر می شود، خود را به هلاکت انداختن است؟ اما اگر از آینده آگاه نبود، دیگر شبهه ای پیش نمی آمد؟
شبهه از دو جهت بی مورد است:
اوّل: علم امام حسین به آینده، مثل علم خداوند به آینده، نه اجبار ایجاد می کند و نه تکلیف را بر می دارد، چون علم به انتخاب آگاهانه، انجام وظیفه با سرپیچی از آن است. خدوند می داند که امام به وظیفة ظلم ستیزی اقدام می کند و دشمنانش اقدام ظالمانه می نمایند. امام هم به این علم خدا آگاهی یافته است اما نمی توانست اقدام دیگری انجام دهد که در شأن یک مؤمن ظلم ستیز باشد. آنچه انجام داد، بهترین اقدام بود و حاشا که امام بهترین اقدام را واگذار و کار دیگر کند.
ما هم اگر به مراتب بالای ایمان برسیم، ظلم ستیزی و عدالت طلبی را رها نخواهیم کرد، حتی اگر بدانیم به مرگمان منتهی می شود.
علم به اینکه مرگ عاقبت کارمان خواهد بود، ما را از عدالت طلبی و ظلم ستیزی باز نخواهد داشت.
دوم: علم امام به آینده، امکان تغییر آینده را به او نمی داد. بنی امیه تصمیم داشتند اهداف شیطانی خود را به هر قیمت محقق سازند و هیچ مانعی نمی توانست سر راه آنها قرار گیرد. قدرت و حکومت و ثروت در دست آنان بود و با مکر و تهدید و تطمیع به اهداف خود می رسیدند. اکنون امام که می داند حرکتش از مکه به کربلا منتهی می شود و در آخر با شهادت خود و اسارت خاندانش پایان می یابد، چه کار دیگری می توانست بکند؟ تقدیر و شرایط و عوامل را که نمی توانست تغییر دهد؛ فقط می توانست مطیع فرمان خدا و عمل کننده به وظیفه باشد، یا از وظیفه سرپیچی کند. خارج شدن یا نشدن از مکه و رفتن یا نرفتن به سوی کربلا، تغییری در شرایط ایجاد نمی کرد.
در هر حال تا زمانی که تسلیم بنی امیه نمی شد، در امان نبود و سرنوشتی شبیه کربلا در همه جا در انتظار او بود! یا باید تسلیم می شد و بندگی خدا را رها می کرد و بردگی یزید را می پذیرفت (که از هیچ آزادة مؤمنی چنین انتخابی انتظار نمی رود) یا مبارزه می کرد و شهید می شد، که امام به حکم ایمان، گزینة دومی را انتخاب کرد.
هلاکت چیست؟
هلاکت یعنی بندگی شیطان، نه شهادت در راه ظلم ستیزی و عدالت طلبی! آن که شهادت در راه ظلم ستیزی و عدالت طلبی را می پذیرد، هلاکت را انتخاب نکرده، بلکه از هلاکت فرار کرده، حیات جاوید و پاک را پذیرفته است. اقدام به مبارزه با ستمگران، خود را در هلاکت انداختن نیست، بلکه از مهلکه رهانیدن است.
در واقع امام حسین(ع) با دو مسئله رو به رو بود:
یکی تن به ذلّت دادن و تسلیم شدن و پذیرش خطر عظیم برای اسلام و رهیدن از شهادت؛
دیگر برگزیدن شهادت و نجات از آن موارد.
امام حسین(ع) از میان دو انتخاب، شهادت را به عنوان بهترین انتخاب برگزید.
او این حقیقت

2 نظر »
#محرم_نزدیک_است #پاسخ_به_شبهات_محرم 
ارسال شده در 23 مرداد 1398 توسط نسیم در بدون موضوع


#محرم_نزدیک_است
#پاسخ_به_شبهات_محرم

روایاتی که ثواب عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) را بسیار زیاد و بی حد و مرز دانسته، چگونه قابل توجیه است؟

این مسئله از چند جهت قابل بررسی است، اما پیش از بررسی دو نکته را یادآور می شویم.
1ـ اگر چه برخی از روایات، از جهت سند، ضعیف است و قابل استناد نیست، اما روایات ذکر شده در این موضوع، بسیار است و میان آنها روایات صحیح نیز وجود دارد؛ بنابراین نمی توان تمام آن روایات را انکار کرد و مردود شمرد.
2ـ این گونه روایات، غیر از موضوع عزاداری و ثواب و پاداش آن، در موضوعات بسیار دیگر نیز آمده است، مانند ثواب ذکرهایی چون «لا اله إلاّ الله»، «سبحان الله» که پاداش آنها بسیار دانسته شده، یا ثواب روزه در روز های خاصی از سال مانند نیمه شعبان.
بنابراین ثواب و پاداش بسیار تنها برای عزاداری امام حسین(ع) نیامده، در بسیاری از اعمال خیر چنین تعبیراتی در روایات آمده است؛ پس در پاسخ، هم جنبه کلی چنین موضوعی باید لحاظ شود و هم خصوص مورد عزاداری باید مورد توجه باشد.
حال پاسخ به سؤال در چند محور قابل بررسی است:
1ـ این اعمال از یک طرف وابسته به ما است، که بسیار ناچیز و اندک می نماید، به خصوص آن که توفیق انجام هر عمل خیری از طرف خداوند است، اما طرف دیگر که ثواب و پاداش باشد، وابسته به خداوند و فضل و رحمت بی انتها و خوان گسترده او است. پس برای هر گونه داوری در این موضوع باید جنبه رحمت گستردة الهی مدنظر قرار گیرد.
2ـ اگر چه عزاداری و گریه بر سالار شهیدان و اعمال نیک دیگر توسط انسان، از جنبه ظاهر و دنیوی، بسیار ناچیز می نماید، اما صورت باطن این اعمال می تواند بسیار بزرگ و برجسته باشد، حتی به شرح و زبان و قلم در نیاید و چنانچه از ثواب آنها ذکری به میان می آید، از باب نمونه باشد. در روایتی که در کتاب های فقهی و رساله های عملیه مورد استناد قرار می گیرد، آمده است: اگر شمار افراد در نماز جماعت از ده تن بگذرد، چنانچه درختان عالم، قلم و دریاها، مرکّب و تمام فرشتگان الهی نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یک رکعت از آن را بنویسند.(1)
بنابراین چنانچه در پاداش عزاداری سالار شهیدان و سوگواری بر حضرت، حتی بهشت جاودان وعده داده شود، جای تعجب ندارد. اصولاً ترسیم حقایق اُخروی و پاداش آن به امور دنیوی و باطن ارزشمند اعمال دنیوی جز بر این قیاس نمی تواند باشد.(2)
3ـ عزاداری برای پیشوای مظلومان و هر عمل نیک دیگر، اگر چه ذاتاً اقتضای پاداش بسیار دارند (و در اصطلاح از حُسن فعلی برخوردار هستند) اما علاوه بر آن باید شرایط دیگر برای تأثیر و علیت را برخورد باشند؛ یعنی علاوه بر حُسن فعلی باید از حُسن فاعلی، انگیزه صحیح فاعل، پاک و خالص بودن عمل و… برخوردار باشد. اگرچه عزاداری، سوگواری و گریه، علت مقتضی برای پاداش بیکران الهی است، اما علّت تامه نیست و در کنار دیگر شرایط لازم، علّیت آن تامه می شود، اگرچه گریه و سوگواری به تنهایی ارزش خود را دارد و ثواب و پاداش آن درهر حال باقی است، اما برای رسیدن به آن ثواب های بیکران و ثبت جاودان، باید علیت آن تامه باشد.
4ـ در کنار وجود شرایط برای تأثیر، باید موانع را نیز بر طرف کرد. چه بسا علیت یک عمل نیک تمام است و ثواب و پاداش وعده داده شده نیز نصیب شخص خواهد شد، اما در همان زمان یا پس از مدتی، انسان عملی را مرتکب می شود که عمل گذشته خود را باطل می کند و از بین می برد. در همین باره روایت معروفی وارد شده است که پیامبر میان جمعی حضور داشتند و حضرت در بیان پاداش ذکر «لا إله إلاّ الله» فرمود: «به تعداد هر ذکر، خداوند برای گوینده، در بهشت درختی قرار خواهد داد» یکی از یاران گفت: بنابراین درختان ما در بهشت بسیار است. حضرت در پاسخ فرمود: آری، اما مبادا آتشی بفرستید تا درختان را بسوزاند و نابود کند.(3)
در خصوص گریه بر امام حسین(ع) می گوییم: گریه، متفاوت از هر عملی دیگر، ناشی از احساس پاک و شدید انسانی و برخاسته از رقت قلب و خضوع دل است؛ نیز از ریا و مانند آن پاک است، چنان که تولّی و تبرّی (که از فروع مذهب شیعه است) در آن وجود دارد. هم نشان محبت است و هم بیزاری درونی از قاتلان و دشمنان آن حضرت؛ بنابراین، ذاتاً عمل، یا رفتار ارزشمند و مقدس است.
حال اگر این امر ارزشمند در کنار پاکی و صداقت درون باشد، اگر گریه و عزاداری، موجب پیوند روح و جان با سالار شهیدان شده، به ما عزت نفس بخشیده، ما را از گناه و معصیت الهی دور نماید و با هدف عالی او پیوند برقرار کنیم، پاداش های وعده داده شده محقق خواهد بود و جای شگفتی ندارد.

پی نوشت ها:
1ـ محمدکاظم طباطبایی، عروة الوثقی، ج 3، ص 112.
2ـ جوادی آملی، تحریر تمهید القواعد، ص 521.
3ـ امالی صدوق، ص 705؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 185؛ بحار الانوار، ج 8، ص 186، ح 154.

نظر دهید »
#پاسخ_به_شبهات_محرم 
ارسال شده در 21 مرداد 1398 توسط نسیم در بدون موضوع


#پاسخ_به_شبهات_محرم
چرا سوره فجر را سوره امام حسین ( ع ) نامیده اند ؟
معرفی این سوره به عنوان سوره امام حسین به خاطر این است که مصداق بارز نفس مطمئنه ای است که در آخرین آیات سوره آمده است. امام صادق ( ع ) به اصحاب خود فرمود: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت کنید که این سوره به حضرت امام حسین اختصاص دارد… مقصود از نفس مطمئنه آن حضرت و شیعیان او است ». (1)
در توجیه و تحلیل تطبیق سوره مذکور بر امام(ع) گفته شده است: «ائمه معصومین(علیهم السلام) از این جهت این سوره را سوره حسین نامیده اند که قیام و شهادت آن حضرت درتاریکی طغیان مانند طلوع فجر، منشا حیات و حرکت گردید. خون پاک او و یارانش به زمین ریخت و نفوس مطمئنه آنها با فرمان «ارجعی» و با خشنودی به سوی پروردگار شتافت … تا از این الهام و جوشش، نور حق در میان تاریکی ها بدرخشد و راه حیات با عزت باز شود و پایه های ظلم و طغیان بی پایه گردد و طاغیان را دچار خشم و نفرین کند .»(2) البته در این سوره آیه «و لیالی عشر» است که باز به آن حضرت مرتبط است.
حضرت صادق فرمود: «الفجر هو القائم و لیال عشر الائمة من الحسن الی الحسن و الشفع امیرالمؤمنین و فاطمه ( ع ) و الوتر هو الله وحده لاشریک له ؛ مراد از فجر وجود مقدس حضرت قائم(ع) و «لیالی عشر» امامان از امام حسن مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) اند و شفع امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(ع) می باشد و مراد از وتر خداوند یکتا است».(3)

پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج24، ص 93.
2. پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی، ج4، ص 67، با تلخیص.
3. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج4، ص 461.

1 نظر »
 #دو_نعمت_نایاب
ارسال شده در 21 مرداد 1398 توسط نسیم در بدون موضوع


#دو_نعمت_نایاب

یا الله، یا رسول الله، یا امیرالمومنین، یا قمر بنی هاشم…
این ذکرها، ذکرهای پیرمردِ ساکنِ کوچه ی ولایت شهرمان است.از کلاه و شالِ کمریِ سبزرنگش معلوم است که از خاندان سادات است.از وقتی همسرش دار فانی را وداع گفته و او را با خاطراتش تنها گذاشته است، خلوت و سکوت خانه او را ساکن کوچه کرده است. انیس و مونس تنهایی هایش کوچه ای شده که عابرانش مثل من، از دل پیرمرد خبر ندارند. از طلوع تا غروب خورشید روی صندلی پلاستیکی سفید رنگش می نشیند و دست های لرزانش را به عصا تکیه می دهد و اینگونه روز را به شب می رساند‌. من که پنج روز هفته را به حوزه می روم و برای رسیدن به منزل باید از این کوچه عبور کنم، هر روز پیرمرد سید را میبینم.منزل پیرمردِ سید وسط کوچه است ولی از همان ابتدای کوچه صدای ذکر گفتنش به گوش می رسد و ناخودآگاه تکرار همان ذکر بر زبان عابران نیز جاری می شود‌. در این روزگار بی کسی، خدا و ائمه (ع) تنها پناه پیرمرد هستند.به ندرت دیده ام که فرزندانش برای دیدن پدر سراغش را بگیرند.
نمی دانم! شاید کارها و مشغولیت های روزمره جایی برای ملاقات پدر و دلجویی از او برایشان باقی نگذاشته است؛ اما آیا پنجاه سال پیش که پیرمردِ سید جوان بود و کارهای روزمره و گذران زندگی و تامین معیشت خانواده نسبت به این زمان سخت تر و طاقت فرسا بوده است، بچه های قد ونیم قدش را فراموش می کرده است؟! یا به خاطر همین بچه های قد ونیم قد که اکنون برای خودشان مردی شده اند، جوانی اش را به حراج گذاشته و گرد پیری بر سر و صورتش نشسته است؟!
فقط همین را می دانم که والدین نعمت های نایابی هستند که خدای مهربان به بندگانش عطا کرده است و کفران این نعمت های گرانبها، ویران کننده ی دنیا و آخرت است."اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا”
#به_قلم_خودم

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 33

آخرین مطالب

  • شهید خدمت
  • داستان کوتاه
  • به رنگ عفاف
  • به تو از دور سلام
  • یا ضامن آهو
  • من رای می دهم
  • #پاسخ_به_شبهات
  •  ❤️ #مقام_معظم_رهبری ❤️  #درس_اخلاق
  • چشمک زدن میوه‌ها
  • طلب صبر از خدا

آخرین نظرات

  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در من رای می دهم
  • نسیم  
    • اقیانوس مشرق
    در چشمک زدن میوه‌ها
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در چشمک زدن میوه‌ها
  • نسیم  
    • اقیانوس مشرق
    در #محرم_نزدیک_است
  • نسیم  
    • اقیانوس مشرق
    در #محرم_نزدیک_است
  • زینبیه چهار محال و بختیاری  
    • مدرسه علمیه زینبیه فارسان
    در #محرم_نزدیک_است
  • نسیم  
    • اقیانوس مشرق
    در #پاسخ_به_شبهات_محرم
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در #پاسخ_به_شبهات_محرم
  • یا کاشف الکروب  
    • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
    در #پاسخ_به_شبهات_محرم 
  • نسیم  
    • اقیانوس مشرق
    در #تابستان_داغ
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در #تابستان_داغ
  • نسیم  
    • اقیانوس مشرق
    در نوجوان، بچه ی کوچک دیروز نیست!
  • مدیر النفیسه  
    • مدیرالنفیسه
    • از همه جا خبر
    در نوجوان، بچه ی کوچک دیروز نیست!
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در چادر محدودیت است!
  • دهسنگی  
    • می نویسم به یاد شهید آوینی
    در #آزمون_دل
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در #آزمون_دل
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در #آزمون_دل
  • سامیه  
    • سامیه
    در #آزمون_دل
  • خادم شهدا  
    • گروه فرهنگی مشکات
    • فریادمان را نیست توصیفی...
    • باران تویی...
    در #آزمون_دل
  • دهسنگی  
    • می نویسم به یاد شهید آوینی
    در #آزمون_دل
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اقیانوس مشرق

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای وبلاگ

  • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان